صابون
کی بود کی بود؟ یه صابون کوچیک موچیک گریه می کرد چیلیک چیلیک کی بود کی بود؟ یه صابون کوچیک موچیک گریه می کرد چیلیک چیلیک غصه می خورد همیشه می گفت چرا صابون بزرگ نمی شه هر روز دارم آب می خورم تَر می شم ولی کوچیک تر می شم رفتم پیشش نشستم براش یه خالی بستم گفتم من هم اون قدیما غول بودم مثل تو خنگول بودم کوچیک شدم که با تو بازی کنم سُرت بدم سُرسُره بازی کنم ...
پلیس
شبا که ما می خوابیم آقا پلیسه بیداره ما خواب خوش می بینیم اون دنبال شکاره شبا که ما می خوابیم آقا پلیسه بیداره ما خواب خوش می بینیم اون دنبال شکاره آقا پلیسه زرنگه با دزدا خوب می جنگه ما پلیس رو دوستداریم بهش احترام می ذاریم ...
یک روز آقا خرگوشه
یک روز یه آقا خرگوشه اومد دمه خونه موشه موشه دوید تو سوراخ خرگوشه گفت: آخ وایسا جونم کارت دارم یک روز یه آقا خرگوشه اومد دمه خونه موشه موشه دوید تو سوراخ خرگوشه گفت: آخ وایسا جونم کارت دارم من خرگوش بی ازارم کاریت ندارم از سوراخت بیا بیرون نمیخوای مهمون مادر موشه عاقل بود زنی باهوش و کامل بود نگاهی کرد به مهمون گفت به بچه موش: نترس جونم اون مهمونه خیلی خوب و مهربونه زود برو به اون سلام کن بیارش خونه. ...
کتاب
دوست خوبه پسر جون میده کتابی به اون می گه بخون قصه هاش اما مواظبش باش دوست خوبه پسر جون میده کتابی به اون می گه بخون قصه هاش اما مواظبش باش با خوشحالی پسر جون تو حیاط خونشون میشینه نزدیک آب تا که بخونه کتاب وقتی کتابو خوندش اونو زمین کوبوندش اینورو و اونور پرید زیر پاهاشو ندید جفت پا پرید رو کتاب هم پاره شد هم خراب پیش خودش گفت خدا چی کار کنم من حالا رفت و کتابو خرید اونو تو کاغذ پیچید کادو رو برداشت و برد به دوست خوبش سپرد دوست خوب پسر جون شدش چه شاد و خندون آی بچه های زیبا هستش کتاب دوست ما جوری بخونین کتاب ...
بدون عنوان
سبحان الله یا فارج الهم و یا کاشف الغم فرج همئ و یسر امری و ارحم ضعفی و قله حیلتی و ارزقنی من حیث لا احتسب یا رب العالمین . حضرت رسول فرمودند : هرکس مردم را از این دعا با خبر کند در گرفتاریش گشایش پیدا می شود : انشالله ...
نویسنده :
مامان جونی
17:55
آرزوي من
آرزوي من رفتم به باغ گلها پروانه ای را دیدم دنبال اون پروانه آرزوي من رفتم به باغ گلها پروانه ای را دیدم دنبال اون پروانه تا ته باغ دویدم دیدم نشست رو گلها اونها را خوب نگا کرد یه غنچه از خواب پرید آروم چشاشو وا کرد پروانه ی بازیگوش به روی غنچه خندید با شادی و محبت صورت او را بوسید من که دیدم پروانه رو برگِ گل می شینه خنده ی غنچه ها را رو شاخه ها می بینه آرزو کردم: ایکاش منم پروانه بودم به سوی باغ و بستان همش روانه بودم ...
اتل متل يك مورچه
اتل متل يك مورچه اتل متل یه مورچه قدم می زد تو کوچه اتل متل يك مورچه اتل متل یه مورچه قدم می زد تو کوچه اومد یه کفش ولگرد پای اونو لگد کرد مورچه پا شکسته راه نمی ره نشسته &nb...
اتو
دویدم و دویدم به یک اطو رسیدم گفتم چه دم درازی دویدم و دویدم به یک اطو رسیدم گفتم چه دم درازی میای با من تو بازی اطو دمش را تاب داد با دست به من جواب داد خطر داره بازی با من نشو تو هم بازی من تنم همیشه داغه یه چشم دارم چراغه پیف می کنم پاف می کنم پیرهنتو صاف می کنم اگه به من یه روزی دست بزنی می سوزی ...
دست دست دست
دست دست دست دست میزنم با دستام پا پا پا پا می کوبم با دو پام دست دست دست دست میزنم با دستام پا پا پا پا می کوبم با دو پام خوش خوش خوش خوشحال و شاد و خندون داد میزنم آهای آهای من اینجام چه خوب چه خوب که دست دارم خم میشم وهر چی بخوام ور می دارم پر میشم و تو باغچمون یه عالمه گل می کارم چه خوب چه خوب که پا دارم هر جا بخوام پا می زارم یواش می رم یواش می آم آسه قدم ور می دارم آسه قدم ور می دارم دستاتو بیار جلو نون بیار و کباب ببر صحرا پر از گل شده باز گل بیار و گلاب ببر بیا با هم بازی کنیم یه پا عقب یه پا جلو گرگم و گله میبرم دنبال من بدو بدو ...